زغو

لغت نامه دهخدا

زغو. [ زَغ ْوْ ] ( ع مص ) گریستن کودک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تقسیم کردن به عدالت . ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گریستن کودک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم