زرسا

لغت نامه دهخدا

زرسا. [ زَ ] ( اِ مرکب ، ص مرکب ) زرمانند. || بوته. || زر گداخته. || ریزه زر. ( ناظم الاطباء ). بهمه معانی رجوع به لسان العجم شعوری ج 2 ص 28 شود.

فرهنگ اسم ها

اسم: زرسا (دختر) (فارسی) (تلفظ: zarsa) (فارسی: زرسا) (انگلیسی: zarsa)
معنی: مانند زر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت