لغت نامه دهخدا
به زرینه جام اندرون لعل گل
فروزنده چون لاله بر زرد گل.عنصری.زرد گلان شمع بر افروختند.
سرخ گلان یاقوت اندوختند.منوچهری.هر زردگلی به کف چراغی دارد
هر آهوکی چرا به راغی دارد.منوچهری.زرد گل بینی نهاده روی را بر نسترن
نسترن بینی گرفته زرد گل را در کنار.منوچهری.