زخم چشم

لغت نامه دهخدا

زخم چشم. [ زَ م ِ چ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زدن چشم. چشم زدن. نگاه بد چشم. چشم زخم :
مبادا چشم کس بر خوبی خویش
که زخم چشم ، خوبی را کند ریش.نظامی.رجوع به چشم زدن ، چشم زخم ، و زخم شود.

فرهنگ فارسی

چشم زدن نگاه بد چشم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم