ریر

لغت نامه دهخدا

ریر. [ رَ ] ( ع اِ ) آبی که از دهن کودک روان باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). لیزابه که از دهان بچه برآید. ( یادداشت مؤلف ). || پیه استخوان که تنک و آب سیاه شده باشد یا مغز استخوان تباه شده و گداخته از لاغری یا عام است. ( منتهی الارب ).
ریر. [ رَ ] ( ع مص ) در ارزانی و فراخسالی رسیدن قوم : ریر القوم ( مجهولاً )ریراً. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
ریر. [ رَ / ری ] ( ع ص ) مخ ریر؛ مغز فاسد و سیاه شده و گداخته شده از لاغری. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مخ ریر . مغز فاسد و سیاه شده و گداخته شده از لاغری .

دانشنامه عمومی

ریر ( انگلیسی: Rare ) شرکت بازی ویدئویی بریتانیایی است، که در سال ۱۹۸۵ تأسیس شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم