روغن دان

لغت نامه دهخدا

روغن دان. [ رَ / رُو غ َ] ( اِ مرکب ) ظرف روغن و حقه روغن. ( ناظم الاطباء ). ظرفی که در آن روغن نگه دارند. ( آنندراج ). مدهن. قرز.( منتهی الارب ). جای روغن. قُرز. || ظرفی خرد روغن دار و آن را لحاف دوزان و درودگران برای سوزن و اره و مانند آن دارند. || تابه. ( یادداشت مؤلف ). || حقه مرهم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

ظرف روغن، جای روغن.

فرهنگ فارسی

ظرفی که در آن روغن را نگهدارند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال آرزو فال آرزو فال ابجد فال ابجد فال چوب فال چوب