روبرو شدن

لغت نامه دهخدا

روبرو شدن. [ ب ِش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مواجه شدن. مقابل شدن. محاذی یکدیگر واقع گشتن. || بهم رسیدن. نزدیک یکدیگر آمدن : دو لشکر بهم روبرو شدند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

مواجه شدن مقابل شدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم