رمات

لغت نامه دهخدا

رمات. [ رُ ] ( ع ص ، اِ ) رماة. رجوع به رماة شود.
رماة. [ رُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ رامی. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رامی شود.

فرهنگ فارسی

رماه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت