رسن پیچ

لغت نامه دهخدا

رسن پیچ. [ رَ سَم ْ ] ( ن مف مرکب ) صفت مفعولی از رسن پیچیدن. طناب پیچ. طناب پیچیده. پیچیده به رسن. || ( نف مرکب ) نعت فاعلی از رسن پیچیدن. که رسن بپیچد. || ( اِ مرکب ) چرخی که ریسمان دلو بر آن پیچد، و این در هندوستان نیز بود. احسنی خوانساری در تعریف حمام گوید :
رسن پیچی از دلو آن چرخ اخضر
نگون عکسی از جام آن مهر تابان.( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

صفت مفعولی از رسن پیچیدن یا چرخی که ریسمان دلو بر آن پیچد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم