لغت نامه دهخدا
دیور. [ ؟ی ْ یو ] ( ع اِ ) کس ؛ ما به دیور؛ نیست در آن کسی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به دیار شود.
دیور.[ ؟ ی ْ یو ] ( اِخ ) قریه ای از قرای فارس در رامهرمز. نام دیگر آن «اوریا» است که در نیم فرسخی مشرقی رامهرمز است و معروف است که قبر حضرت اوریا در این قریه است و در تفاسیر و تواریخ قصه حضرت اوریا و حضرت داود مسطور است و مؤلف فارسنامه ناصری در سال 1293 هَ. ق. باتفاق سلطان اویس میرزا قاجار به این ده رفته و مکرر بزیارت قبر حضرت اوریا موفق شده است. ( از فارسنامه ناصری ص 216 ).