دیر خدا

لغت نامه دهخدا

دیرخدا. [ دَ خ ُ ] ( اِ مرکب ) رئیس دیر. ( یادداشت مؤلف ) :
در پذیرفتن اسلام بسی سال زدند
غازیان بر دبر دیرخدایت تکبیر.سوزنی.

فرهنگ فارسی

رئیس دیر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق