دوراه

لغت نامه دهخدا

دوراه. [ دُ ] ( اِ مرکب ) دوراهی. نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود مانند دو راه اصفهان ، دو راه یزد، دو راه خمین و جز آنها که عموماً نام محلی سر راه می باشند. ( یادداشت مؤلف ) :
ای بر سر دوراه نشسته درین رباط
از خواب و خورد بیهده تا کی زنی لکام.ناصرخسرو.رجوع به دوراهه و دوراهی شود.

فرهنگ فارسی

دور راهی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم