دلهی

لغت نامه دهخدا

دلهی. [ دِ ] ( اِخ )دهلی ، شهری است به هندوستان و کرسی آن :
گشاده رایت منصور او در قنوج
شکسته هیبت شمشیر او دل دلهی .ابوالفرج رونی.رجوع به دهلی شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ