دعوی گر

لغت نامه دهخدا

دعوی گر. [ دَع ْ گ َ ] ( ص مرکب ) مدعی. ادعا کننده. ( ناظم الاطباء ) :
جست دعوی گر مخالف گوی
زیرک سخت چشم حجت جوی.میرخسرو ( از آنندراج ).|| دادخواه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مدعی . ادعا کننده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم