دست یازیدن

لغت نامه دهخدا

دست یازیدن. [ دَ دَ ] ( مص مرکب )یازیدن. دست دراز کردن. دست درازی کردن :
بزور کیانی بیازید دست
جهانسوز مار از جهانجوی جست.فردوسی.استکفاف ؛ دست بسوی کسی یازیدن از بهر گریه. ( دهار ). رجوع به یازیدن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دست دراز کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال انگلیسی فال انگلیسی فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی