درگهی

لغت نامه دهخدا

درگهی. [ دَ گ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به درگه. درگاهی.
- مرکب درگهی ؛ اسب نوبتی. اسب تربیت شده و لایق سواری درباریان :
شیخ کامل بود و طالب مشتهی
مرد چابک بود و مرکب درگهی.مولوی.

فرهنگ فارسی

منسوب به درگه درگاهی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم