در پریش

لغت نامه دهخدا

درپریش. [ دَ پ َ] ( اِ مرکب ) درویش. و گدایی که به در خانه ها به گدایی رود. ( برهان ). گدا که به در خانه ها رود و گدایی کند. ( از آنندراج ) ( انجمن آرا ). درویش. گدا. مفلس. آواره. ( ناظم الاطباء ). || کوزه. ( برهان ). قلقلک. || آوند درازگردن. ( ناظم الاطباء ). || کاسه. ( برهان ). پیمانه و ساغر و پیاله و کاسه. ( ناظم الاطباء ). || خشت پخته. ( برهان ).

فرهنگ فارسی

درویش و گدایی که به در خانه ها به گدایی رود یا کوزه یا خشت پخته.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال کارت فال کارت فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب