دادورز

لغت نامه دهخدا

دادورز. [ دادْ وَ ] ( نف مرکب ) که عدل ورزد. که داد کند. دادگر. دادور :
دو پرورده شاه بدخواه سوز
یکی دادورز و یکی دین فروز.اسدی.دستور دادگستر سلطان دادورز
مسعودسعد ملکت سلطان کامکار.سوزنی.

فرهنگ عمید

آن که عدل ورزد و عدل وداد کند، دادگر.

فرهنگ فارسی

که عدل ورزد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب