لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
خون حلال
لغت نامه دهخدا
خون حلال. [ ح َ ] ( ص مرکب ) خون مباح. ( آنندراج ). آنکه ریختن خون او جایز است.
فرهنگ فارسی
خون مباح آنکه ریختن خون او جایز است .
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال حافظ
فال نوستراداموس
فال جذب
فال چای