خوشبویی
خوشبویی. [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( حامص مرکب ) حالت بوی خوش داشتن. خوشبوئی. ( یادداشت مؤلف ) :
تیره روانْت علم کند روشن
گنده تنت چو مشک بخوشبویی.ناصرخسرو.بخوشبویی خاک افتادگان
بخوشخویی طبع آزادگان.نظامی.رجوع به خوشبوئی شود.
دارای بوی خوش بودن .
حالت بوی خوش داشتن خوشبوئی