لغت نامه دهخدا خوش لب. [ خوَش ْ / خُش ْ ل َ ] ( ص مرکب )آنکه لب خوش ترکیب و شکرین و زیبا دارد : دلم مهربان گشت بر مهربانی کشی دلکشی خوش لبی خوش زبانی.فرخی.