خورد سال

لغت نامه دهخدا

خوردسال. [ خوَرْدْ /خُرْدْ ] ( ص مرکب ) کم سال. ( ناظم الاطباء ). خردسال.

فرهنگ فارسی

کم سال خرد سال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال ورق فال ورق فال ارمنی فال ارمنی