خود کردن. [ خوَدْ / خُدْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کار خود بدون مشورت دیگری کردن. عملی که خود شخص انجام دهد : خود کردن و جرم دوستان دیدن رسمی است که در جهان تو آوردی.سعدی ( طیبات ). خود کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کلاه خود بر سر گذاردن. کنایه از مسلح شدن است.