خواران

لغت نامه دهخدا

خواران. [خوا / خا ] ( ق ) درحال خوردن. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( نف ) خورندگان. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- روزی خواران ؛ خوردندگان نعمت : و وظیفه روزی خواران را به فحشاء و منکر نبرد. ( گلستان سعدی ).
- میراث خواران ؛ ارث برندگان.
- نعمت خواران ؛ خورندگان روزی.

فرهنگ فارسی

در حال خوردن یا خورندگان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال نخود فال نخود فال درخت فال درخت