خروت

لغت نامه دهخدا

خروت. [ خ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ خَرت و خُرت. ( منتهی الارب ).
خروة. [ خ ُرْ وَ ] ( ع اِ ) سوراخ. ( ازمنتهی الارب ). منه : خروةالفأس ؛ سوراخ تبر. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). ج ، خُروات.

فرهنگ فارسی

جمع خرت

دانشنامه عمومی

خروت ( به لاتین: Chrewt ) یک روستا در لهستان است که در گمینا چارنا ( شهرستان بیشچاد ) واقع شده است. خروت ۱۰ نفر جمعیت دارد.
نژاد خروت های لهستان و هلند به خروت های ایران برمیگردد. در سالیان دور دو برادر به نامهای اُبو خان و میرداد به منظور تجارت با شتر عازم هلند و از آنجا به لهستان می روند، از نسل آنها اطلاعات چندانی در دسترس نیست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم