خداوند کش

لغت نامه دهخدا

خداوندکش. [ خ ُ وَ ک ُ ] ( نف مرکب ) کشنده ٔخداوند. پادشاه کش. قاتل شاه. قاتل ملک :
که ای بندگان خداوندکش
مشورید هر جای بیهوده هش.فردوسی.چو آن عاصیان خداوندکش
خبر یافتند ازخداوند هش.فردوسی.نبخشود هرگز خداوند هش
بر آن بنده کو شد خداوندکش.نظامی.|| کشنده بزرگی یا امیری یا مهتری.

فرهنگ فارسی

کشنده خداوند پادشاه کش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت فال چوب فال چوب فال ابجد فال ابجد