خجسته رفیق

لغت نامه دهخدا

خجسته رفیق. [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ رَ ] ( اِ مرکب ) رفیق خجسته. رفیق مبارک. رفیق خوش خصال. رفیق نکوسیرت :
گفت با بشر کای خجسته رفیق
باز پرسم بگو که از چه طریق.نظامی.

فرهنگ فارسی

رفیق خجسته رفیق مبارک
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ورق فال ورق فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت