حسن عهد

لغت نامه دهخدا

حسن عهد. [ ح ُ ن ِ ع َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوش قولی. پایداری در حفظ پیمان : و در این وقت بی سابقه حقی به حسن عهد توفیق یافت. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ فارسی

خوش قولی پایداری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت فال نوستراداموس فال نوستراداموس