جوجه کشی

لغت نامه دهخدا

جوجه کشی. [ جو ج َ / ج ِ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل خواباندن بعضی مرغها مانند مرغ خانگی ، بوقلمون ، کبوتر و جز آنها بر روی تخم تا جوجه تولید شود. ( فرهنگ فارسی معین ).
- ماشین جوجه کشی ؛ ماشینی که بوسیله حرارت معین که به تخم بعضی طیور دهد تولید جوجه کند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( ~. کِ )(حامص . ) عمل خواباندن بعضی مرغ خانگی ، بوقلمون کبوتر و جزو آن ها روی تخم تا جوجه تولید شود. ،ماشین ~ ماشینی که به وسیلة حرارت معینی که به تخم بعض طیور می دهد، تولید جوجه کند.

فرهنگ عمید

تولید جوجۀ مرغ، بوقلمون، کبوتر، و مانند آن ها از تخم نطفه دار به وسیلۀ ماشین های مخصوصی که همان حرارت بدن پرنده در موقع خوابیدن روی تخم ها را فراهم می سازند.

فرهنگ فارسی

عمل خواباندن بعضی مرغها مانند مرغ خانگی بوقلمون کبوتر و جز آنها بر روی تخم تا جوجه تولید شود.یا ماشین جوجه کشی. ماشینی که بوسیل. حرارت معینی که به تخم بعض طیور دهد تولید جوجه کند.

ویکی واژه

عمل خواباندن بعضی مرغ خانگی، بوقلمون کبوتر و جزو آن‌ها روی تخم تا جوجه تولید شود. ؛ماشین ~ ماشینی که به وسیلة حرارت معینی که به تخم بعض طیور می‌دهد، تولید جوجه کند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم