جنگ زرگری

لغت نامه دهخدا

جنگ زرگری. [ ج َ گ ِ زَ گ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جنگ ساختگی باشد. ( برهان ). جنگ دروغی با کسی برای فریفتن دیگران. ( فرهنگ فارسی معین ). جنگ مصلحتی بدون کینه برای فریب دادن شخص دیگر. ( ناظم الاطباء ).
- امثال :
جنگ زرگری میانجی نخواهد.

فرهنگ فارسی

کنایه از جنگ ساختگی باشد . جنگ دروغی با کسی برای فریفتن دیگران .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم