ججو

لغت نامه دهخدا

ججو. [ ج ِ ] ( اِ ) در لهجه مازندرانیان [ در زبان کودکان و مغازله ] به معنی پستان است. ( یادداشت مؤلف ).
ججو. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ملایعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب. این ده در یازده هزارگزی خاور سراب و هزاروپانصدگزی شوسه سراب به اردبیل قرار گرفته و محلی کوهستانی و معتدل و نوبنیاد است. سیزده تن سکنه دارد و آب آن از نهر و چشمه تأمین میشود و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان ملا یعقوب بخش مرکزی شهرستان سراب این ده در یازده هزار گزی خاور سراب و هزار و پانصد گزی شوسه سراب به اردبیل قرار گرفته و محلی کوهستانی و معتدل و نوبنیاد است .

دانشنامه عمومی

ججو ( به لاتین: Jeju ) یا چجو ( به کره ای: 제주 ) با جمعیت ۴۳۵٫۴۱۳ نفر در استان چجو در کشور کره جنوبی واقع شده است. این شهر در ججودو واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم