جانفزایی

لغت نامه دهخدا

جانفزایی. [ ف َ ] ( حامص مرکب ) عمل جانفزا. کار آنکه و آنچه جان را بفزاید :
ای در نظر تو جانفزایی
در سکه تو جهان گشایی.نظامی.آن یابم از او بجان فزایی
کآزرده میان مومیایی.نظامی.کلک توخوش نویسد در شأن یار و اغیار
تعویذ جان فزایی افسون عمرکاهی.حافظ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ فال میلادی فال میلادی فال احساس فال احساس