جانفرسای. [ ف َ ] ( نف مرکب ) یعنی آنچه نقصان کننده عمر بود. ( شرفنامه منیری ). فرساینده جانها. آزاررساننده. موذی. ( ناظم الاطباء ) : بارها نوعروس جانفرسای دست در دامنش زدی که درای.سعدی.|| نفرت انگیزنده. || موجع. دردناک. ( ناظم الاطباء ).و رجوع به جانفرسا و جان فرسودن شود.