جاجو

لغت نامه دهخدا

جاجو. ( اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه بمعنی رختخواب است : جاجوی بچه ها را درست کردن. جاجوی حسابی نداشتن.
جاجو. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جهانگیری بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز، واقع در 29هزارگزی شمال باختری و 8هزارگزی خاور راه شوسه مسجدسلیمان به لالی ، دارای 50 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) رختخواب جاجو :((جاجل بچه هارا بینداز. ) )
دهی در شهرستان مسجد سلیمان اهواز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم