تنید

لغت نامه دهخدا

تنید. [ ت َ ] ( اِ ) پارچه و نسج. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً مخفف تنیده است. نعت مفعولی مرخم از تنیدن. رجوع به تنیدن و تنیده شود.

فرهنگ فارسی

پارچه و نسج . نعت مفعولی مرخم از تنیدن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم