تفاسد

لغت نامه دهخدا

تفاسد. [ ت َ س ُ ] ( ع ص ) بریدن ارحام را. یقال : تفاسدوا؛ ای قطعوا الارحام. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). بریدن ارحام و قطعرحم کردن. ( ناظم الاطباء ). بریدن و قطع ارحام : تفاسدالقوم ؛ تدابروا و قطعوالارحام. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

بریدن ارحام را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال ارمنی فال ارمنی فال میلادی فال میلادی فال انبیا فال انبیا