تغریب

لغت نامه دهخدا

تغریب. [ ت َ ] ( ع مص ) دور درشدن به سفر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). امعان در زمین. ( از اقرب الموارد ). || پنهان و غایب گشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || بچه سیاه و بچه سفید آوردن ( از اضداد است ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || برف و پشک بهم آمیخته خوردن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بجانب مغرب رفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || از شهر بیرون کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). از وطن دور کردن. ( از اقرب الموارد ). || نفی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نفی بلد کردن از شهری که خیانت در آن واقع شده است. ( از اقرب الموارد ). || دور نمودن. || به جانب مغرب شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح نجوم ) نزدیک شدن کواکب علوی به آفتاب بدان حد که چون از آن گذرد در نور آفتاب پنهان شود تا به کرانه شعاع آفتاب شود به مغرب ناپدید شدن را و آن را تغریب خوانند. ( از التفهیم بیرونی ص 81 ).

فرهنگستان زبان و ادب

[نجوم ] ← غروب مقارنه ای

دانشنامه آزاد فارسی

تَغْریب
در نجوم قدیم، نخستین غروب دوباره و سالیانۀ یک ستاره در غرب، درست پس از غروب آفتاب، درپی دوره ای که ستاره براثر نزدیک بودن ظاهری به قرص خورشید، نمایان نبوده است. نیز ← تشریق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تغریب (ابهام زدایی). تغریب ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تغریب، تبعید (تَغْریب؛ نَفی بَلَد) یعنی بیرون کردن بزه کار از محلّ زندگی یا محلّ ارتکاب بزه و یا محلّ اجرای حد• تشریق و تغریب، دو اصطلاح در نجوم دوره اسلامی برای بیان جایگاه نسبی سیارات و ستاره ها در نزدیکی خورشید
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال قهوه فال قهوه فال تماس فال تماس فال تخمین زمان فال تخمین زمان