تزویرگر

لغت نامه دهخدا

تزویرگر. [ ت َزْ گ َ ] ( ص مرکب ) مزور. غدار. حیله گر. دروغگو. دروغ پرداز :
تزویرگر نیم من ، تزویرگر تو باشی
زیرا که چون منی را تزویرگر شماری.منوچهری.

فرهنگ فارسی

مزور غدار .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال زندگی فال زندگی فال احساس فال احساس فال ای چینگ فال ای چینگ