ترنم کردن

لغت نامه دهخدا

ترنم کردن. [ ت َ رَن ْ ن ُ ک َدَ ] ( مص مرکب ) سرود گفتن : اگر در ریاض نعم ایشان [ آل سامان و آل بویه ] چون عندلیب نوای خوش میزدند و یا چون سار بر گلزار ترنمی به نوا می کردند بدیع نبود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 17 ).

فرهنگ فارسی

سرود گفتن : اگر در ریاض نعم ایشان چون اندلیب نوای خوش میزند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم