تخت ور

لغت نامه دهخدا

تخت ور. [ ت َ وَ ] ( ص مرکب ) پادشاه. دارنده اورنگ پادشاهی :
چو دیدم کزین حلقه هفت جوش
بر آن تخت ور شد جهان تخته پوش.نظامی.

فرهنگ فارسی

پادشاه درنده اورنگ پادشاهی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم