تب بریدن

لغت نامه دهخدا

تب بریدن. [ ت َ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) بریدن تب. قطع شدن تب :
نی کلکش به نیشکر ماند
کز پی تب بریدن بشر است.خاقانی.

فرهنگ فارسی

بریدن تب قطع شدن تب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال اوراکل فال اوراکل فال انگلیسی فال انگلیسی فال نخود فال نخود