بی چشم و رو

لغت نامه دهخدا

بی چشم و رو. [ چ َ / چ ِ م ُ ] ( ص مرکب ) سخت بی حیا. کسی که هر چیز را روشن و آشکار با بی ادبی تواند گفت. بی شرم. رک گو. ( ازیادداشت بخط مؤلف ). بی حیا. ( آنندراج ) :
بی چشم و روتری ز تو ای باغبان کجاست
گل چیده ای و شرم ز بلبل نکرده ای.محسن تأثیر ( از آنندراج ).|| نمک ناشناس. ناسپاس. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. بی حیا، بی شرم.
۲. حق ناشناس.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال احساس فال احساس فال چای فال چای فال مکعب فال مکعب