بی مهلت

لغت نامه دهخدا

بی مهلت. [ م ُ ل َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + مهلت ) عاجل. عاجلة. ( منتهی الارب ). رجوع به مهلت شود.

فرهنگ فارسی

عاجل . عاجله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال لنورماند فال لنورماند فال ورق فال ورق فال انبیا فال انبیا