بی معین

لغت نامه دهخدا

بی معین. [ م ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + معین ) بی یار و یاور. ( ناظم الاطباء ) :
آسمان بی معین احمد او
اختران را قِران نخواهد داد.خاقانی.و رجوع به معین شود.

فرهنگ فارسی

بی یار و یاور .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم