بپا شدن

لغت نامه دهخدا

بپا شدن. [ ب ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) بر پا شدن. پا شدن. برخاستن. بر پای شدن. راست ایستاده شدن. ( آنندراج ). راست ایستادن. ( ناظم الاطباء ). || بمجاز، آفریده شدن. مستقر شدن. پدید آمدن. و رجوع به بپای شود.

فرهنگ فارسی

بر پای شدن بر خاستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال نخود فال نخود فال انگلیسی فال انگلیسی فال تماس فال تماس