بپا برخاستن

لغت نامه دهخدا

بپا برخاستن.[ ب ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) برخاستن. بر پای ایستادن.
- بپا برخاستن برابر کسی ؛ به احترام او قیام کردن :
پیش سائل چه ضرورست بپابرخیزند
از سر مال بتعظیم گدا برخیزند.صائب.|| پا گرفتن.

فرهنگ فارسی

برپای ایستادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال امروز فال امروز فال ای چینگ فال ای چینگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی