لغت نامه دهخدا
بنوشت برات ما بسوته
آنجا که برات ما بسوته.( انجمن آرا و آنندراج ).باباطاهر همدانی گفته :
بوره سوته دلان گرد هم آییم
سخن واهم کریم غم وانماییم
ترازو آوریم غم ها بسنجیم
هر آن سوته تریم وزنین تر آییم.( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
بسوته. [ ب َ / ب ُ ت َ ] ( اِخ ) نام دهی است به مازندران. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ).