برق کردار

لغت نامه دهخدا

برق کردار. [ ب َ ک ِ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) مانند برق سریع و چابک و تند :
برق کرداربر براق نشست
تازیش زیر و تازیانه بدست.نظامی.

فرهنگ فارسی

مانند برق سریع و چابک و تند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم