باز پیوستن

لغت نامه دهخدا

بازپیوستن. [ پ َ / پ ِ وَ ت َ ] ( مص مرکب ) دوباره پیوستن. دوباره ملحق شدن. ارتباط یافتن. مرتبط شدن :
وگر خواهی بشاهی بازپیوست
دریغا من که باشم رفته از دست.نظامی.ز حد گذشت جدائی میان ما ایدوست
هنوز وقت نیامد که بازپیوندی ؟سعدی ( طیبات ).و رجوع به پیوستن شود.

فرهنگ فارسی

دوباره پیوستن ارتباط یافتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال کارت فال کارت فال اوراکل فال اوراکل فال تماس فال تماس