اخف. [ اَ خ َف ف ]( ع ن تف ) نعت تفضیلی از خفیف. سبک تر. خفیف تر. مقابل اثقل : خزانه بگشادند هرچه اخف بود از جواهر و زر و سیم و جامه بغلامان داد تا برداشتند. ( تاریخ بیهقی ). - امثال : اخف حلماً من العصفور. اخف رأساً من الذئب و من الطائر. اخف من فراشة. اخف من یراعة. || گواراتر. سبک تر: هو من اعذب المیاه و اخفها. ( رحله ابن جبیر ). و اعذب المیاه و اخفها ماء جیحون. ( صورالاقالیم اصطخری ).
فرهنگ عمید
۱. خفیف تر. ۲. سبک تر، کم وزن تر.
فرهنگ فارسی
خفیف تر، سبکتر، کم وزن تر ( صفت ) جمع خلف جانشینان بازماندگان بازپسینان پس روان از پس چیزی آیندگان . یا اخف واسف . ماندگان و رفتگان . سبکتر خفیفتر